English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6404 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dogma U اصول عقاید
dogmas U اصول عقاید
rationale U توضیح اصول عقاید
fascism U اصول عقاید فاشیست
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
anglicanism U اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
googolplex U عدد یک با تعداد صفرهای بتوان ده بتوان ده بتوان صد
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
sociality U سوسیالیزم
socialism U سوسیالیزم
parliamentary socialism U سوسیالیزم پارلمانی
etatism U سوسیالیزم دولتی
knew U دانست
menshevism U سوسیالیزم اعتدالی bolshevism
utopian socialism U طرفداران مکتبی که هر یک مدینه فاضلهای برای خود تصورمیکردند در این گروه افرادی چون رابرت اون
it is to be noted that U باید دانست که
now this man was lying U باید دانست که این مرد دروغ میگفت
The truth was known to no one other than himself. U هیچ کس به غیر از خود او [مرد] حقیقت را نمی دانست.
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
to tell somebody something [to let somebody in on something] <idiom> U به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
k U به هنگام اشاره به فرفیت با مسامحه می توان معادل 4201 دهدهی دانست
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
peradventure U شاید
likes U شاید
poss U شاید
haply U شاید
maybe U شاید
liked U شاید
belike U شاید
mayhap U شاید
like U شاید
feckly U شاید
may U شاید
lest U شاید
probably U شاید
perhaps U شاید
possibly U شاید
perchance U شاید
She may be right at that . U شاید هم حق با اوباشد
even perhaps U حتی شاید
origin U منشاء
fountain U منشاء
source U منشاء
fountains U منشاء
parent U منشاء
provenance U منشاء
paternity U منشاء
origins U منشاء
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
meetly U چنانکه باید و شاید
perhaps so U شاید چنین باشد
data origination U سر منشاء داده ها
cause of claim U منشاء دعوی
germ U ریشه منشاء
fatherhood U منشاء اصل
root of title U منشاء مالکیت
source U منبع منشاء
parent U والدین منشاء
germs U ریشه منشاء
message source U منشاء پیام
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
phytogenic U دارای منشاء گیاهی
gastrogenous U دارای منشاء معدی
grass roots U اجتماع محلی منشاء
gastrogenic U دارای منشاء معدی
as much as possible U تا بتوان
logos U اصل یا منشاء عقل عالم وجود
as far as possible U تا انجا که بتوان
micron U 01 بتوان 6- متر
exponentiation U بتوان رساندن
tredecillion U عدد یک با 24 صفر بتوان 2
his money is more than can U ازانست که بتوان شمرد
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
quattuordecillion U عدد یک با 54صفر بتوان 2
quintillion U عدد یک با 81 صفر بتوان 2
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
undecillion U عدد یک با 63 صفر بتوان 2
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
evincibly U بطوریکه بتوان اثبات کردن
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
inquisitor U مفتش عقاید
religious tenets U عقاید مذهبی
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
inquisitors U مفتش عقاید
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
censorship U سانسور عقاید
mendelism U عقاید مندل
nihilism U عقاید نهیلیستی
impressibly U بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
ideally U بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
square U بتوان دوم بردن مجذور کردن
squared U بتوان دوم بردن مجذور کردن
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
squares U بتوان دوم بردن مجذور کردن
squaring U بتوان دوم بردن مجذور کردن
so to peaking U اگر بتوان چنین چیزی گفت
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
medievalism U عقاید قرون وسطایی
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
neologize U دارای عقاید نوین
soundboard U عامل انتشار عقاید
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
leninism U عقاید اشتراکی لنین
sounding boards U عامل انتشار عقاید
sounding board U عامل انتشار عقاید
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
microbar U واحد فشار معادل 01 بتوان 6 داین بر سانتیمترمربع
manageably U پنانکه بتوان اداره کردیا از پیش برد
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
hand U وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
inestimably U پیش ازانکه بتوان تقدیر کردیا بران بهاگذارد
handing U وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
to ring the changes U کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
Britain U انگلیس
the english U انگلیس ها
albion U انگلیس
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
the british legation U سفارت انگلیس
Briton U خاک انگلیس
Britons U خاک انگلیس
british possessions U متصرفات انگلیس
Whitehall U دولت انگلیس
British U اهل انگلیس
Britisher U تبعه انگلیس
Britishers U تبعه انگلیس
englishism U انگلیس مابی
Great Britain U کشور انگلیس
Downing Street U دولت انگلیس
englander U اهل انگلیس
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
fabianism U نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
half sovereign U سکه زر ده شیلینکی انگلیس
Anglicans U وابسته بکلیسای انگلیس
House of Lords U مجلس لردهای انگلیس
Union Jack U پرچم ملی انگلیس
C. of E U مخفف کلیسای انگلیس
white hall U هیئت حاکمه انگلیس
briticism U اصطلاحات خاص انگلیس
terry U سربازمدافع مرزی انگلیس
subject to the british rule U تابع حکومت انگلیس
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1pedal pamping
1kik username
1اصول رفتار با کودک 3 تا 4 سال
1nonconversation
1کلمه معادل آن به انگلیس
1she kept the polite small talk going.
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1wildlike
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com